دستنوشته های شهید صیاد شیرازی (5)


 






 

ياد آوري آنچه که در محضر استاد ارجمند(حضرت آيت الله مظاهري) فرا گرفته شد
 

مورخه 4/ 9/ 67
بسم الله الرحمن الرحيم
قضايايي که مطرح گرديد مي دانم و خيلي هم نگرانم براي اين که اين انقلاب با اين همه زحمت هايي که در آن کشيده شد و خون هايي که پاي آن ريخته شد و خوبي هايي که اين انقلاب داشت کم کم در ميان مردم يک چيز نامطلوبي شود و اين مصيبتي است و مصيبت هم خيلي بزرگ است...
ما قدرش را نشناختيم و به جاي اين که شکر کنيم کفران کرديم و قرآن شريف هم در آيات آن فرموده اگر کفران نماييد نعمت را مي گيرم. از اين جهت ترس دارم. نگرانم شب خوابم نمي برد که العياذ بالله کفران نعمت ما موجب شود که انقلاب از دست ما گرفته شود.
و اما از آن طرف هم اگر خوف دارم رجاء هم دارم که حضرت ولي عصر (علیه السلام) در بن بست ها وعده داده است به فرياد ما برسد. مرحوم مفيد رضوان الله عليه نقل که مي کند از طرف... توقيعي آمد براي ما: (مضمون فارسي )که
حضرت ولي عصر (علیه السلام) به مفيد فرموده است: «عنايت ما روي سر شماست ما شما را فراموش نکرديم و دست عنايت خود را از روي سر شما (شيعه) برنداشتيم. اگر شما را فراموش مي کرديم دشمن همان روز اول شما را نابود کرده بود. »
اين وعده امام زمان (علیه السلام) است و در مواقع حساس هم ديديم که آقا به اين وعده عمل کردند هم در مواقع خاص و هم در موارد عام. مرحوم سيد اصفهاني رضوان الله عليه فرموده اند: « اول طلبگي برايم خيلي سخت بود اتاقم فرشي نداشت و چراغي نداشت. دوستي مرا سرزنش کرد و من ناراحت شدم. بعد از رفتن او 2 رکعت نماز خواندم و توسل پيدا کردم و عرض کردم: آقا به فريادم برس که نگويد آقا نداري.

کسي در زد و گفت که در مدرسه شما را مي خواهند. مرحوم سيد فرمودند: رفتم در مدرسه پولي به من دادند و گفتند اين پول را در معيشت خود صرف کنيد تا مردم بدانند که شما آقا داريد. و اين قضيه عمومي انار که شنيده ايد دليل بر اين است که در بن بست ها وعده داده اند که به فرياد برسند. هم چنين مرحوم سيد...که مرجع شدند از علما بزرگ فرمودند در نجف خدمت ايشان بودم با هم تنها بوديم. ايشان فرمودندکه خيلي به مرحوم سيد پرخاش کردم که اين خانه امام زمان است و بايد مواظب خانه باشيد. طلبه ها را سکونت دهيد و شيعه را نگهداري کنيد و اين تقصير شماست که بي اعتنايي مي کنيد و خيلي پرخاش شد. مرحوم سيد سر را بالا کردند و تبسم کردند و فرمودند خيال نکن که با آقا سروکار نداريم و نامه اي آوردند که دست خط مبارک امام زمان (علیه السلام) بودکه در آن نوشته بود:
ارخص نفسک واجعل... «خود را ارزان مفروش حالا که مرجع شدي ديگران را کوچک حساب نکن. در و دربند نداشته باش. طوري باش که مردم با تو تماس داشته باشند. تا مي تواني گره از کار مردم بگشا، تا ياري کنم تو را.
نظير اين قضايا فراوان است که حضرت ولي عصر (علیه السلام) وعده داده اند که در اين سختي ها به فرياد برسند. يکي از علماي بزرگ، مرحوم آيت الله العظمي خوانساري مردي که از نظر علم و تقوا خيلي بالا بود. ايشان که از نظر علم و تقوي و احتياط حرف ندارد که بر همه معلوم است اين آقا نقل کرده است که:
من پدر پيرم را بردم براي مشهد، نيشابور که رسيديم قافله منزل کرد و قافله لباس هاي خود را شست (قبل از ورود به مشهد اين کار را مي کردند) تا مشرف شوند فقط غسل را در مشهد انجام مي دادند. من پدر پيرم را حمام بردم. به هنگام حرکت قافله خسته بودم خوابم گرفت (مي فرمودند) که قافله رفت. من درکنار جاده بدون اين که پدرم بفهمد خوابم برد. بلند شدم که نزديک صبح بود و قافله رفته بود. وحشت زده شدم مخصوصاً براي پدرم، نماز را با تيمم خواندم. متوجه شدم که آقا دارم. آقا آمدند اما ديگر وقت ندارند که حرف بزنم. فرمودند اين راه را بگير و برو و ديگر رفتند من سوار شدم راه را گرفته بروم چند دقيقه بعد يک قهوه خانه اي با طراوات پيدا شد. چاي اول و دوم را خوردم به چاي سوم که رسيد به فکر قافله نبودم متوجه شدم پول همراه ندارم. آن آقا گفت اين ها مال توست پول نمي خواهد. و چند دقيقه بعد به قافله رسيدم که داشتند پياده مي شدند. پدرم پرسيد کجا بودي و توضيح دادم و قافله نفهميد. » وعده داده است به فرياد مي رسد. اميد من به آقا امام زمان (علیه السلام) است. براي اينکه اين انقلاب مال خودش است. اين انقلاب مال شيعه است و اگر نابود شود دشمن شاد مي شود. مخصوصاً روحانيت سيلي مي خورد که قد علم کردن خيلي مشکل است. و معني اش اين است که به دست خودش اين کار مي شود و خيال نمي کنم حضرت وليعصر (علیه السلام) راضي شوند که دشمن شاد شويم.

جمله اي ديگر اينکه اگر قضيه به اينجا رسيد «هر چه بيشتر کمبود بيشتر اميد به (... ظهور فرج) بيشتر» از نظر نظامي، اقتصادي، زير صفر از نظر اختلافات نمره بيست.
از نظر اينکه مسئولين به فکر انقلاب نباشند نمره بيست. لذا رسيده است به مو، اما اين قول صد در صد را به شما مي دهم که اين مو پاره نمي شود.
(در اين قسمت استاد به اينجانب اظهار محبت فرمودند که خود را لايق اين الطاف نمي دانم و از نگارش آن خود داري مي نمايم. ) ولي آن آقاست، آن جده اش زهرا(علیه السلام) است. در سرداب مطهر بودم شنيدم که اين طوري فرمودند:
«خدايا اين شيعيان گناهکارند ولي شيعيان را دوست دارم. به جده ام زهرا (سلام الله علیها) سوگند مي دهم که شيعه مرا ياري کني. به قرآن، امام زمان (علیه السلام) از اختلافات بدش مي آيد و ما خيلي اختلاف کرديم. افراد خوب را از زمين زديم تا توانستيم. گاهي اوقات مي گويم که اگر بد شدي از ژاندرم زمان پهلوي بدتر شدي زيرا آنها به عنوان پهلوي کار مي کردند. ولي شما براي اسلام ولي از آن طرف هم مي دانم که فضل امام زمان (علیه السلام) را داريم.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 30 - 29